Photography Articles

این مقاله در مجله فرهنگ شماره‌های ۱۵۳ و ۱۵۴، مارچ ۲۰۰۹ چاپ شده است.

author image

تاریخچه ی عکاسی

مسعود سهیلی

کانادا، ۲۰۰۹

سال ها پیش از اختراع عکاسی، اساس آن، یعنی "جعبه ی تاریک" وجود داشت و مورد استفاده قرار می گرفت. در خاورمیانه ابن هیثم دانشمند قرن پنجم هجری (11 میلادی) برای بررسی و مشاهده ی کسوف از آن استفاده می کرد.
از قرن شانزدهم میلادی نقاشان ایتالیایی از جعبه ی تاریک برای طراحی دقیق تر مناظر و به تصویر کشیدن مجسمه ها استفاده می کردند.

از سوی دیگر، شولتسه آلمانی از سال 1727 سیاه شدن املاح نقره در اثر تابش نور را مطالعه می کرد. وج وود انگلیسی در سال 1802 بر روی سطوح حساس شده با نیترات نقره، نقش های شفافی را به دست آورد.
در حقیقت اختراع عکاسی کاری یکباره و بدون پیش زمینه نبود. عناصر تشکیل دهنده ی آن به تدریج طی قرون شناسایی شده و مورد استفاده قرار گرفتند بدون آنکه یک مجموعه ی کامل (دوربین عکاسی) ساخته شود.

سرانجام در سال های 1822 تا 1826 نیسفور نی یپس فرانسوی توانست تصویر جعبه ی تاریک را ضبط و ثبت کند. این تصویر روی ورقه ای قیراندود ثبت گردید. تصویر ابتدا به رنگ قهوه ای تیره بود و سپس تحت تاثیر نور سفید شد. نخستین عکس تاریخ در 26-1822 توسط نی یپس گرفته شد.
در سال 1829، نیسفور نی یپس برای گسترش کار خود با نقاش ثروتمند فرانسوی، "لویی ژاک داگر" که تجربه های با ارزشی در زمینه ی کار با عدسی و جعبه ی تاریک داشت، شریک شد. آنها با همکاری یکدیگر شروع به کار روی صفحه های مسی نقره اندود کردند. این اختراع هنوز نامی برای خودش نداشت. تا اینکه پس از مرگ نیسفور نی یپس (1833)، شریکش این شیوه را به نام خود و تحت عنوان "داگرئوتیپی" در آکادمی فرانسه ثبت کرد و تصاویر به دست آمده را "داگرئوتیپ" نامید.

روش لویی ژاک داگر به این شکل بود: روی یک ورقه ی فلزی که توسط یدور نقره حساس شده بود، تصویر را می گرفتند. تحت تاثیر بخار جیوه آن را ظاهر می کردند و سپس آن را تبدیل به تصویر مثبت می نمودند. تنها یک نسخه از عکس به دست می آمد و به دست آوردن نسخه های متعدد از آن امکان نداشت.
سال ها بعد بود که واژه ی "فتوگرافی" مرکب از دو کلمه ی یونانی "فوتوس" به معنی نور و "گرافوس" به معنی نوشتن جای نام پیشین را گرفت.

از این زمان بود که روند کند اختراع عکاسی تسریع شد. اکتشافات و پیشرفت ها پشت سرهم آمدند. در سال 1835، تالبوت، شیمیدان انگلیسی توانست روی کاغذ شفاف نگاتیوهای بهتری ثبت کند. از این نگاتیو به وسیله ی چاپ مستقیم روی کاغذهای دیگر (که با کلرور نقره حساس شده بودند) عکس های پوزیتیو به دست می آمد. این عکس ها پس از ظهور با نمک طعام ثابت می شدند و مدت زیادی عمر می کردند. در سال 1840 ثبوت با هیپوسولفیت سدیم انجام گرفت که تا امروز نیز ادامه داشته است.

در سال 1874، یک شرکت انگلیسی اولین شیشه های خشک عکاسی (نگاتیوهای قدیمی) را به بازار عرضه کرد. از این تاریخ بود که عکاسی جنبه ی عملی پیدا کرد. دوربین ها هنوز سنگین بودند. حمل و نقل مقدار زیادی شیشه ی سنگین و شکننده هنوز محدودیت های زیادی برای عکاس ایجاد می کرد. تا اینکه فیلم جای شیشه را گرفت و عکاسی بسیار رواج یافت. با رواج عکاسی بحثی تازه در دنیای هنر مطرح گردید: "آیا با وجود عکاسی، نقاشی دیگر مفهومی دارد؟". این بحثی است که هم اکنون نیز میان هنرمندان جاری است. با یک کلیک در یک لحظه می توان یک تابلوی نقاشی که سه ماه کار می برد، را به تصویر کشید"! در حقیقت عکاسی پرونده ی مکاتب جدید نقاشی را بست.

این شکل جدید هنری در آغاز نگاهی به پیشینه ی پرفراز و نشیب نقاشی و مجسمه سازی داشت. عکاسان می کوشیدند عکس های خود را با استفاده از فنون عکاسی شبیه نقاشی کنند. در واقع کوشش برای فراتر رفتن از هنجارهای زیبایی شناسی رایج و کشف راه های نوین بصری در دوره های بعد صورت گرفت. چگونه دیدن با اتکاء به نظرات فلسفی و جامعه شناسی بحثی نوین در عکاسی بود. عکاسی خلاف عادت نوینی در میان سایر فنون و هنرها بود. دقت در ثبت جزئیات، سرعت انجام کار، عدم ضرورت و الزام مهارت یدی در طراحی ... از ویژگی هایی بود که به عکاسی نسبت به دیگر هنرهای تصویری جلوه ای برتر می داد.

تاریخچه ی عکاسی در ایران
به فاصله ی کوتاهی پس از اختراع عکاسی در زمان محمد شاه قاجار، اولین عکس ها در ایران توسط دیپلمات روس، نیکولای پاولف چاپ شد. شاهزاده ناصرالدین میرزای 13 ساله از اولین کسانی بود که به روش داگروتایپ عکاسی شد (1842). ناصرالدین جوان علاقه ی زیادی به نقاشی و طراحی داشت. از عکس هایی که از خارج به ایران می آوردند لذت می برد و زمانی که بر تخت سلطنت نشست یک استودیوی عکاسی در کاخ خود به راه انداخت. سفرهای وی به فرنگ هم در گسترش عکاسی در ایران تاثیر فراوان داشتند. او تجهیزات بسیاری از فرانسه به ایران آورد؛ مدرسه ی عکاسی بنیاد گذاشت، کتاب آموزش عکاسی تالیف کرد. شاه بود! مانند همه ی تغییراتی که در قرن های گذشته از بالا در کشور انجام گرفته بود، عکاسی هم توسط دربار به ایران آورده شد. ناصرالدین شاه اولین عکاس آماتور ایرانی بود و به این ترتیب توانست گنجینه ی تصویری بزرگی از عهد خود به یادگار بگذارد. همه ی ایرانیان اولین عکاس آماتور ایرانی را می شناسند.

در این دوره، آقا رضا عکاس باشی عکاس دربار شد. از تمام درباریان و فرماندهان پایتخت و بلاد دیگر عکاسی شد. در همه ی سفرها عکاس باشی همراه شاه بود و از تمام مسیر سفر عکاسی می کرد. امرای مملکتی در سفرهای خود نیز چنین مسئولیتی داشتند. از همه ی شهرها عکاسی مستند می شد. مجموعه ی این عکس ها در کتابخانه ی ملی، موزه ی کاخ گلستان و عکسخانه ی شهر گردآوری شده اند. برخی نیز هنوز در دست اشخاص باقی مانده است. در زیر همه ی عکس ها هم شرح مختصری نوشته می شد.
اما هیچکس اجازه ی ورود به حرم و عکاسی از سوگلیان شاه را نداشت. این امر خطیر بر عهده ی شاه بود! وی تمام حرم را عکاسی کرد، همه ی زنان را؛ و نیز سرسره را.

ناصرالدین شاه تصمیم به گردآوری مجموعه ی کاملی عکس از سرتاسر ایران کرد. به این خاطر، با چند عکاس اروپایی و روسی عقد قرارداد بست. اما مانند دیگر امور مملکتی، این کار هم ناتمام و انجام نشده ماند. تنها تعداد معدودی عکس از تخت جمشید، فلک الافلاک، مسجد کبود، و گنبد سلطانیه گرفته شد. علاوه بر ژول ریشارد فرانسوی و عکاس باشی هم در این زمینه حرکتی کرد ولی به نتیجه نرسید. در حقیقت آنچه که باقی ماند عمدتا محصول سفر شاه و درباریان بود که توسط عکاس باشی، شاه و یا درباریان گرفته می شد.

در ایران مدت ها از روش داگروتایپ برای عکاسی استفاده می شد که امکان تکثیر عکس ها وجود نداشت و بیشتر عکس ها در برابر نور از میان می رفتند. به ناچار عکس ها را در جلد چرمی نگه می داشتند. از آنجا که عکاسی در ایران تقریبا به روز بود، روش تالبوت و امکان تکثیر عکس بسیار سریع به ایران رسید و مشکل مزبور حل شد. در این دوران عکس را مانند نقاشی در قاب مزین به دیوارها می آویختند. سپس آلبوم عکس نیز متداول شد. آلبوم عکس کاخ گلستان یکی از بهترین مجموعه های آن دوران است.
همچنین، 15 جلد کتاب عکاسی تالیف و یا از زبان های انگلیسی و فرانسه به فارسی ترجمه شد که همگی به شاه یا درباریان اهداء شده بودند. در همین دوره بود که واژگان فتوگرافی به فارسی تعیین شد و تاکنون نیز از همان واژگان استفاده می شود. داگرئوتایپ، "صفحه ی نقره" نامیده شد. کلمات "عکس"، "دوربین عکاسی"، "عکاسی"، "نگاتیو"، "پوزیتیو"، "عکاس" و "عدسی" از همان تاریخ در فرهنگ عکاسی ایران استفاده می شوند.

از مجموعه ی عکس های سفر ناصرالدین شاه که در کاخ گلستان گردآوری شده حدود 30 هزار عکس مربوط به استان سمنان است که در مسیر سفرهای شاه به مشهد عکاسی شده است.
اولین سفر ناصرالدین شاه به مشهد در سال 1284 ه. ق. است. در این سفر آقا رضا عکاس باشی وظیفه ی ثبت تصاویر را بر عهده داشت. عکاسی از شهرها و روستاهای ایوانکی، قشلاق، آرادان، پاده، ده نمک لاسنجرد، سرخه، سمنان، توشه، امیرآباد، دامغان، چشمه علی، مهماندوست، ده ملا، بسطام، شاهرود، ابرسج، خیرآباد، ارمیا، میامی، میاندشت، عباس آباد، استرمد و داورزن انجام می شود. سپس تمام شهرها و روستاهای مسیر از سبزوار تا مشهد عکاسی می شوند.

عبدالله بن جهانگیرمیرزا از دیگر عکاسان دارالخلافه ی ناصری است. او در سال 1307 ه. ق. به دستور ناصرالدین شاه مامور عکسبرداری از بناها و آثار تاریخی می شود. وی تهران، شاهرود، آق قلعه (ترکمنستان)، استرآباد، گرگان، دشت ترکمن، مازندران، اشرف، ساری و آمل را عکاسی می کند. وی علاوه بر بناها، پرتره هم می گیرد.

در سال 1312 ه. ق. عبدالله قاجار مامور عکاسی از سرحدات خراسان می شود تا از امراء، حکام، آثار تاریخی و هر آنچه موجود است عکاسی کند.
ویکتور اسمنیوف، افسر روس نیز در سال 1315 ه. ق. مسیر خود از سرحدات خراسان تا تهران را عکاسی می کند. عکس هایی که وی گرفته بود نیز در کاخ گلستان گردآوری شده است.

ژول ریشارد در سال 1860 در مدرسه ی دارالفنون عکاسی تدریس می کرد. لویچی پسکه ی ایتالیایی نخستین عکس ها را از تخت جمشید و پاسارگاد گرفت و در سال 1862 از آنها نمایشگاهی در لندن برگزار کرد. مهندس آلمانی، ارنست هولتزر، نیز در طی سی سال در اصفهان 3000 نگاتیو ثبت کرد.
به تدریج استودیوهای عکاسی تجاری در شهرهای بزرگ مانند طهران (تهران) و رشت به راه افتاد. استودیوهای سیار هم در محل های توریستی برپا شد، علاوه بر آنکه توریست ها هم دیگر دست به دوربین شده بودند.

آنتوان سِوروگین (93-1830)، فرزند دیپلمات روس در تهران، اولین عکاس تحصیل کرده ی ایران است. وی در تبلیسی (تفلیس) درس عکاسی خوانده بود. او آذربایجان و کردستان را عکاسی کرد. سوروگین یک استودیوی عکاسی در تهران باز کرد و بعدها عکاس دربار شد. وی مجموعه ای شامل 7000 عکس پرتره، مناظر طبیعی، مناظر شهری، معماری، آثار باستانی، مراسم و جشن ها، روستاها و عشایر گردآوری کرد و عکس هایش را در اروپا هم به نمایش گذاشت. وی در تهران درگذشت.

عکاسی در ایران به فاصله ی بسیار کوتاهی از اروپا شروع شد و در دوران ناصرالدین شاه و با حمایت او به اوج شکوفایی رسید. پس از درگذشت شاه هنردوست و رودررویی ایران با بحران های سیاسی پیاپی، رشد و گسترش عکاسی سرعت اولیه خود را از دست داد. با این حال عکس های خوبی از انقلاب مشروطه و بحران جنگ جهانی دوم موجود است.

عکاسی ایران در دوره ی معاصر
وقفه ی بزرگی به فاصله ی زمانی حکومت ناصرالدین شاه و رضاشاه در عکاسی ایران به وقوع پیوست. عکاسی ایران که پا به پای اروپا پیش می رفت، عقب ماند.

در دوران رضا شاه به دلیل تمرکز حکومت و برقراری سیستم بوروکراتیک اروپایی، نیاز به عکاسی برای تهیه ی عکس پرسنلی برای نظام وظیفه، اجباری شدن الصاق عکس به مدارک مدارس متوسطه، عالی، طبابت و دندانسازی، بار دیگر این عرصه فعال شده و عکاس خانه های بیشتری در تهران و شهرستان ها افتتاح شد و گستره ی مشتریان افزایش یافت.

مدرسه ی عکاسی توسط رئیس دارالفنون، "میرسیدعلی خان" تاسیس شد. عکاسی به پیش آهنگان عکاسی تدریس می شد. ورود دوربین های قطع کوچکتر لایکا، رولیفلکس و تک لنزی انعکاسی نیز به شکوفایی عکاسی ایران کمک بسزایی نمود.

با توجه به سیاست جدید رژیم در تبلیغات مطبوعاتی، عکاسی جان تازه ای گرفت. تبلیغ رشد صنایع، راه سازی، ورزش، و حضور زنان در جامعه، نیاز به عکاس خبری داشت. همچنین، حفاری ها، کشف نواحی تاریخی، عکاسی از اشیاء موزه ای و تاریخی ... و به تبع آن کنترل حکومتی بر کار عکاسان، موجب تدوین قوانین و مقرراتی برای کنترل کار عکاسان شد: اولین ممیزی عکاسی در ایران – 1317
در همین دوره عکس های یادگاری باب شد. اما بیش از همه، عکاسان به همراه گروه های سربازگیری در اقصی نقاط کشور به ثبت تصاویر جوانان نورسته مشغول بودند.

به دو دلیل کیفیت عکس ها در این دوره بسیار پایین بود: نخست آنکه مشتریان این گروه اجباری بودند، و در ثانی، حجم کار بسیار بالا بود و عکاس فرصت پرداختن به عکس را نداشت. در این دوره عکاسان از دوربین های روسی استفاده می کردند که متشکل از جعبه های چوبی و لنز با کیفیت پایین بودند. در زیر جعبه محفظه ای تعبیه می گردید که در آن داروی ظهور و ثبوت می ریختند و بجای فیلم نیز از کاغذ استفاده می شد. به همین دلیل عکس آرشیو نمی شد.

در سال 1306 الصاق عکس به گواهینامه مدارس اجباری شد. این مشتریان در رابطه با کیفیت عکس توقع بیشتری داشتند. به همین علت عکاسان برای این گونه عکس ها دقت بیشتری به خرج می دادند. در میان عکس های این دوران سوژه با کلاه پهلوی، زمینه های تاریک و روشن و نورپردازی بهتر و رتوش به چشم می خورد. این عکس ها در عکاس خانه گرفته می شد و از شیشه ی حساس به نور برای عکاسی استفاده می شد. از همین سال بود که ورود لوازم و مواد مصرفی عکاسی به کشور گسترش یافت. تجارت خانه ها و دواخانه های ناصریه از همان زمان دست به این کار زدند.

پس از استقرار کامل پهلوی، مطبوعات که در واقع در کنترل کامل شهربانی بودند، به چاپ تصاویر تایید شده فرمایشی و تبلیغاتی سران پرداختند. این خود زمینه ی ورود موضوعاتی در صفحات مطبوعات را پدید آورد که تا پیش از آن معمول نبود: عکس های خبری مراسم افتتاحیه ها، نشان دادن چرخ های در حال ایجاد و پیشرفت صنایع، جوانان ورزشکار ... پس از آن موضوعات دیگری در مطبوعات رایج شد: عکس های مناظر طبیعی، بناهای تازه تاسیس شده، مد لباس بانوان و آگهی های مصوّر!

از مطبوعات آن دوره:
1304: سال نامه ی "تقویم نظامی پهلوی" در 476 صفحه توسط اسدالله گلشائیان در مطبعه ی باقرزاده
تیر 1306: نخستین شماره ی عکسدار روزنامه ی اطلاعات با عکس رضاشاه به چاپ رسید.
1306: "گاهنامه طهران" توسط سید جلال الدین طهرانی در قطع جیبی با 119 صفحه ی مصور مطبوعات ایران که از 1253 تا 1313 در رکود کامل بودند، در سال های 1314-1313 با استفاده از عکس به دوران رونق خود وارد شدند. در سال 1314 تعداد 94 روزنامه و مجله در ایران منتشر شد: اطلاعات، ستاره، کانون، نامه عراق (اراک)، نامه هفتگی، بانوان ایران، مجله هفتگی راه سلامت، مجله ماهنامه دامپزشکی، مجله ماهانه اقتصاد ... سال نامه های پارس، خراسان، ایران امروز، طهران، ایران باستان …

گستره ی موضوعات عکاسی در مطبوعات آن دوره به جایی رسید که بعضی ها لب به انتقاد گشودند. برای نمونه در شماره ی سوم "خوشه" در 1321 شمسی آمده است: "... پاره ای از مجلات باعکس های زنان لخت و مدهای لباس خانم ها، مار سه کلّه و افعی بی دم، مار چهارچشم و خلاصه اخبار جهان... آش شله قلمکاری درست می کنند و پشت جلد آن ها را با عکس های لخت چپ اندر قیچی به نام کاریکاتور ... مزین می کنند …"
در حقیقت در این دوره عکاسان آتلیه بودند که کار عکاسی مطبوعات را انجام می دادند.

عکاسی از آثار تاریخی و موزه ای به دلیل چند پروژه ی بزرگ در این دوره رونق گرفت. در آبان 1309 قانون حفظ آثار عتیقه تصویب شد. در پی آن کلیه آثار و ابنیه و اماکنی که تا پایان سلسله ی زندیه در ایران احداث شده بود، اعم از منقول و غیرمنقول، جزو آثار ملی ایران محسوب گردیده و تحت حفاظت و نظارت قرار گرفتند. در همین سال ها یک گروه باستان شناسی تحت نظر "هرتسفلد" به کاوش تخت جمشید مشغول شدند.

با گسترش فعالیت عکاسی، مسئله ی کنترل بر آن نیز مطرح شده بود. در سال 1314 اولین جواز عکاسی برای "عبدالله خان امید" صادر شد. در سال 1317 آیین نامه ای در سیزده ماده و یک تبصره در جلسه 29 اردیبهشت هیئت وزرا وقت به تصویب رسید. بر طبق این آیین نامه:
- کسی حق ندارد بدون داشتن پروانه ی اداره ی شهربانی از معابر، خیابان ها، عمارات، باغ های ملی، دورنماها و سایر مناظر، بنادر، کشتی های تجاری، کارخانجات، نماهای ظاهری و داخلی ابنیه ی تاریخی و مذهبی عکس برداری، نقاشی و طراحی نماید. برای ابنیه ی تاریخی اجازه ی وزارت معارف نیز لازم است.

- پروانه ی عکاسی جهانگردان را قنسولگری دولت شاهنشاهی در خارجه صادر می نماید.
- فیلم برداری، عکاسی، نقاشی و طراحی از قلاع و استحکامات و موانع و بنگاه های ارتشی و متعلقات آن و آنچه برخلاف مصالح و حیثیات کشوری است، مطلقا ممنوع است.
در واقع در این دوره عکاسی بیشتر رشد کمی داشته است تا کیفی چراکه مخاطب بطور فعال با سوژه برخورد نمی کرده و موضوع عکس برداری از پیش تعیین شده و در بهترین حالت عکاسی مستند بوده است.

اولین تشکل عکاسی جهان "انجمن سلطنتی عکاسان انگلستان" پس از دو سال فعالیت مستمر عکاسان انگلیس و بالا و پایین رفتن آن در 1853 تشکیل گردید. فعالیت های این انجمن با نمایشگاه عکسی در تابستان 1851 شروع شد. Royal Photographic Society (RPS) مستمرا نمایشگاه و مسابقات سالیانه برگزار می کرد و اکنون نیز بزرگترین انجمن عکاسی جهان است.

اولین تشکل عکاسی ایران و خاورمیانه به نام "انجمن عکاسی آبادان" در سال 1337 در آبادان شکل گرفت. این انجمن تا زمان شروع جنگ فعالیت می کرد. این انجمن فعالترین مجموعه ی عکاسی ایران بود که در زمان فعالیت خود بطور متناوب 200 تا 250 عضو داشته که 20 نفر آنان زن بوده اند. جنگ بخش عمده ی مدارک این انجمن را از میان برد. چنین حرکتی دیگر در ایران پا نگرفت. گروه ها و محفل های عکاسی مختلف تشکیل می شدند و می شوند و از میان می روند. پس ازانجمن عکاسی آبادان، بحث تشکیل انجمن ملی عکاسان ایران از سال 1365 و بدون هیچ گونه رشد طبیعی، تشکیل و ادغام گروه ها، مطرح شد. در 1386 اولین جلسه ی این انجمن تشکیل و قرار تنظیم اساسنامه ی آن صادر شد. ولی تاکنون اقدام اساسی ای صورت نگرفته است.

پایدارترین تشکلی که در این فاصله ی زمانی بنیاد نهاده شد و بطور مستمر نمایشگاه ها و مسابقات خود را برگزار کرده است و همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد، کلوب عکس کارون است. این کلوب 5 سال پیش با هدف ارتقاء فن و هنر عکاسی و ایجاد ارتباط بین المللی میان عکاسان، ارتباطی که ربع قرن برای عکاس ایرانی قطع شده بود، در تهران تشکیل گردید. کلوب کارون تنها گروه عکاسی ایران بود که اعضا را ارزیابی نمی کرد وثبت نام برای همه آزاد بود. آنانی که می توانستند رشد می کردند. این کلوب به تناوب 50 تا 300 عضو داشته است. دفتر مرکزی این کلوب از یک سال و نیم پیش به ونکوور منتقل شد ولی همچنان شمار زیادی از اعضا ایرانی هستند. کلوب عکس کارون عضو انجمن عکاسان کاناداست.

اگر به مجموعه ی عکس های تاریخ ایران بنگریم، عکاسی مستند بالاترین جایگاه را در عکاسی ایران دارد. از اواسط دهه ی 40 با پیدا شدن امکان اعزام دانشجو به خارج و تحصیل هنر عکاسی توسط دانشجویان، عکاسی هنری در ایران مفهوم یافت.

رشد مجدد و سریع عکاسی در ایران در اوایل دهه ی 50 با توجه به گسترش ارتباط جامعه با اروپا و با حمایت مجدد حکومتی از هنر آغاز شد. تعداد انگشت شماری از دانشجویانی که برای عکاسی به فرنگ رفته بودند (مانند کامران عدل) به ایران بازگشتند. اکثر عکاسان این دوره در رشته ی عکاسی تحصیل نکرده خودآموخته بودند. نصرالله کسرائیان معمار بود. مریم زندی اقتصاد خوانده بود. افشین شاهرودی حسابدار بود. هادی شفائیه شیمی و داروسازی خوانده بود. و نیز خیل عکاسان تجربی. این نسل مجموعه ی گرانبهایی نگاتیو و اسلاید از ایران و ایرانیان تهیه کردند. روستاهایی را که پای شهریان به آنجا نرسیده بود، شناسایی و عکاسی کردند. این نسل بنیادگذار عکاسی نوین ایران بود.

در اوایل دهه ی 50 هادی شفائیه برای اولین بار در ایران، پس از دوران قاجار، کلاس آموزش عکاسی علمی کلاسیک و هنری را در دانشگاه صنعتی شریف به صورت تک درس برپا نمود. من آسیستان او بودم. پس از آن همین کلاس در دیگر دانشگاه ها و از جمله در دانشگاه تهران تشکیل گردید. اولین جزوه ی آموزش علمی عکاسی به فارسی تالیف شد. پس از بازگشایی مجدد دانشگاه، آقای شفائیه رشته ی عکاسی (لیسانس عکاسی) را در دانشگاه بنیادگذاری کرد. نخستین کتاب مدوّن آموزش عکاسی نیز تحت عنوان "فن و هنر عکاسی" توسط وی تالیف گردید. از این کتاب تا کنون هشت چاپ منتشر شده است و همچنان بهترین مرجع آموزش عکاسی است. اولین نسل عکاس تحصیل کرده ی ایرانی در سال 1367 فارغ التحصیل شدند، کسانی هم اکنون در دانشگاه ها تدریس می کنند. هادی شفائیه (متولد 1302) پدر عکاسی نوین و علمی ایران، هم اکنون در آمریکا در منزل پسر خود دوران بازنشستگی اش را می گذراند.

در این دوره عکاسان دیگری نیز به تالیف و ترجمه ی کتاب های آموزشی و دیگر کتاب های عکاسی اقدام نمودند و عکس هایشان را به صورت کتاب چاپ کردند. مجلات عکاسی نیز پا گرفتند.
اما تفاوت اساسی عکاسی در اروپا و ایران چه بود؟
پس از اختراع دوربین عکاسی، زمانی که عکاسان اروپایی دوربین به دست گرفتند، پشتوانه ی قرون متمادی اروپا را پشت سر داشتند. نخستین عکاسان اروپایی همان نقاشان بودند، که مکاتب هنری را با قلم خود تجربه کرده و به خوبی می شناختند. ژان لوئی داگر که عکاسی را ثبت کرد، خود یک نقاش باتجربه بود. دوربین عکاسی اروپایی با قرن ها تجربه عکاسی می کرد؛ با تمام ایسم ها!

اما در ایران چه گذشت؟

پس از حمله ی اعراب و دو قرن سکوت، تنها ادبیات و به تبع آن، کتابت قدم به عرصه ی فرهنگ ایران گذاشت، آنهم در کنج خانه ها. بعدها دربار نیز پناهگاهی برای ادبیات شد. اما بار دیگر حملات شروع شد: ترک ها، ترک ها ...، مغول ها، تاتارها، افغان ها . ... ولایتی تکه پاره با قرن ها تهاجم و استبداد.
نقاشی می کردند: مینیاتور، قرن ها و قرن ها به همان شکل.

زمانی که برای اولین بار پس از حمله ی اعراب، صفویه حکومتی متمرکز و یکپارچه را بنیاد گذاشتند، پس از سرکوب های داخلی و خلاصی از جنگ های خارجی، تنها خطاطی بود که قدری پا گرفت و پیش رفت. دیگر هنرها نقش چندانی نداشتند. اما ادبیات در تمام این دوران ها ترکتازی می کرد. ایرانیان شاعر بودند. هنوز هم همه شاعرند!

این وضعیت تا دوران قاجار ادامه داشت. ارتباط با اروپا در این دوره هنر ایران را متحول کرد. با شروع سفرهای ناصرالدین شاه نقاشی جدیدی، یعنی رئالیسم، به ایران وارد شد. این بزرگترین تغییر هنری بود، اما وارداتی بود و از دل مینیاتور بیرون نیامده بود. چیز دیگری بود. در چنین بستری، ناصرالدین شاه، درباریان، آقا رضا عکاس باشی و ... تکنیک عکاسی را از اروپاییان آموختند و عکاسی به ایران هم وارد شد. به فاصله کوتاه چندساله ای (شاید سه سال) پس از شروع عکاسی در اروپا، پیش قراولان این هنر جدید را در ایران آغازیدند.

تجربه ی هنری این پیش قراولان چه بود؟

مینیاتور با رئالیسم جایگزین شد. خطاطان به کتابت خود مشغول بودند. نویسندگان و شاعران قلم می زدند. هیچ کدام را با عکاسی کاری نبود. اولین عکاسان ایران نیز با آنان کاری نداشتند و چیزی هم از آنان نیاموختند. آنها چیزی برای آموختن نداشتند.

عکاسان ایرانی بدون پشتوانه ی تاریخی هنری، ناب، یا بهتر است بگوییم بدون هیچ تجربه ی هنری از نسل های گذشته، عکاسی را شروع کرد. این مردان توانستند گنجینه ی مستند باارزشی از دوران خود به یادگار بگذارند.


Top